آدمها با فکر های بازشان کوبیده میشوند
آدمها با فکر های بازشان کوبیده میشوند
ترمز بریده ترین تاکسی این شهر هم
شبیه من
تو را به مقصد نمی رساند
وقتی پیشانی ام بزرگراهی ست که به خودم می رسد
هیچ شاعری به اندازه من
از تو
تصویرهای جاودانه و ماندگار ثبت نکرده
فرقی نمی کند
کجای این شعر ایستاده باشی
کبوتر های آسمان من
از دستهای تو دانه بر می چینند
مدتهاست در میان جست و خیز سینه من
لانه گنجشکها پیدا شده
انگار چیزی، من را باردار کرده
چیزی از خودم به دنیا می آورد من را
شبیه من
تو را به مقصد نمی رساند
وقتی پیشانی ام بزرگراهی ست که به خودم می رسد
هیچ شاعری به اندازه من
از تو
تصویرهای جاودانه و ماندگار ثبت نکرده
فرقی نمی کند
کجای این شعر ایستاده باشی
کبوتر های آسمان من
از دستهای تو دانه بر می چینند
مدتهاست در میان جست و خیز سینه من
لانه گنجشکها پیدا شده
انگار چیزی، من را باردار کرده
چیزی از خودم به دنیا می آورد من را
دارم پشت این ترافیک سر می روم
تاکسی ها چقدر شبیه آدمها حرف می زنند
تاکسی ها، با در های بسته کوبیده می شوند
آدمها با فکر های بازشان
علیرضا توکلی
کتاب
به کجای حجم این جهان بر می خورد
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |